۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

خلاصه ای بر تاریخ استعمار روسیه بر ایران

به یاد دارم پس از کودتای ننگین 23 خرداد ماه در یکی از معدود مواردی که به جعبه شیطانی عوامل کودتا نگاه میکردم گزارشگری در لندن مشغول تهیه گزارش در باره شیطان پیر، بریتانیا بود که مدتهاست خوی استعمار گری ِ او را دنیا می شناسد حتی مردم خودش.
به راستی روسیه را ما کمتر می شناختیم و چه بسا تا مدتی قبل آن را خیر خواه ایران می پنداشتیم در حالی که به گواه مستندات تاريخي، ‌پيشينه نفوذ و استقرار قواى روسى در مناطق و سرحدات شمالى ايران به بيش از هزار سال پيش بازمى‌گردد:
مسعودى در وقايع سال 301 هـ.ق- 928 ميلادى مى‌نويسد که: «روسيان با پانصد جهاز که در هر يک صد تن سرنشين بود به گيلان و سواحل بحر خزر حمله بردند و با جماعت گيل و ديلم جنگيدند. خون‌ها ريختند، زنان و کوکان را به اسيرى گرفته، خانه‌ها را خراب نموده، و طعمه‌ آتش ساختند.» در سال‌هاى 1636 و 61-1660 ميلادى قزاق‌هاى روسى از طريق انزلى به رشت حمله کردند و فجايع بيشمار به بار آوردند و همچنين در سال 1722 ميلادى قشون تزار انزلى و رشت را براى چندمين بار مورد تجاوز قرار دادند. در سال‌هاى 96-1795 ميلادى (75- 1174 خورشيدي) و همزمان با جنگ قفقاز، روس‌ها در انزلى پياده مى‌شوند، مردم را بيرحمانه قتل‌عام مى‌کنند و خانه‌ها و دکان‌ها را پس از غارت آتش مى‌زنند. گملين که در سال 1771 ميلادى (1150خورشيدي) به انزلى آمده بود اين گونه مى‌نويسد: «انزلى به دو قسمت جديد و قديم تقسيم شده که ساکنان قديم ايرانيان و ارامنه مقيم ايران بوده‌اند و شهر جديد را تجار روسى و ارامنه‌اى که تابع روسيه هستند تشکيل داده‌اند.» حدود سال 1917 ميلادي، 4000 نفر ارامنه از روسيه فرار کرده به انزلى آمده و در کردمحله به طور موقت اسکان يافتند و نيز به دنبال جنگ‌هايى که ميان ارامنه و قواى دولت عثمانى در قسمت‌هاى شمالى بحر خزر و نواحى قفقاز، تفليس و بادکوبه روى داد، دولت روسيه بود که ارامنه مسلح را با کشتى به بندر انزلى گسيل داشت و آنان در کردمحله و شيلات اردو زدند. البته در زمينه عوامل موثر بر طمع‌ورزى روس‌ها به سواحل جنوبى درياى خزر بايد به اين واقعيت تاريخى اشاره داشت که: همزمان با افول ستاره قدرت صفويه در ايران، در روسيه پطر کبير به حکومت رسيد که تسخير ايران و رسيدن به خليج فارس جزئى از نقشه جهانگيرانه وى بود. در فصل نهم وصيتنامه پطر کبير وى به جانشينان خود پيرامون ايران چنين دستور مى‌دهد: «دولت روسيه را وقتى مى‌توان در حقيقت دولت ناميد که پايتخت خود را شهر استامبول که کليد کنونى آسيا و اروپاست قرار بدهد. براى انجام اين امر بايستى ميان ايران و عثمانى اختلاف انداخت تا هميشه بين آنها جنگ و جدال برقرار باشد اگرچه اختلاف مذهب و تباين عقايد جماعت شيعه با اهل سنت کار هزاران لشکر و تاثير هر تير و تيغى را مى‌کند. چيزى که بيشتر از همه مرا خوشحال مى‌کند دو موضوع است يکى تباين مذهب ميان شيعه و سني، ديگرى مداخله و تسلط علماى دين در امور مسلمين و عدم تجويز آنها مردم مسلمان را از مخالفت با اهل اروپا که تا چشم و گوش آنها باز شود، راه را از چاه بازشناسند و همين موضوع کفايت مى‌کند که به زودى نام اسلام از ممالک آسيا برطرف شود و مدنيت و تربيت به دست سلاطين دولت جوان روسيه جاى آن را بگيرد. بايد تدابير گوناگون به کار برد که مملکت ايران روز به روز بى‌پول‌تر شود و تجارتش تنزل کند و به طور کلى هميشه بايد در فکر تنزل اين ممالک بود. لکن مصلحت نيست که قبل از فوت کامل و مرگ حتمى دولت عثمانى از جسد ايران بالمره قبض روح نمود.
ممالک گرجستان و ولايات قفقاز شريان حياتى ايران است و همين که نوک نيش تسلط روسيه بر آن خليد فى‌الفور خون ضعف از رگ و دل ايران فوران خواهد کرد. بر شما لازم است که بدون فوت وقت ممالک گرجستان و قفقاز را تسخير نموده و فرمانفرماى ايران را خادم و نوکر و مطيع خود سازيد و بعد از آن بايد قصد هندوستان کرد چون آن ممالک بسيار بزرگ و محلى وسيع براى تجارت است و هرگاه در آنجا تسلط پيدا کرديد هرقدر پول که به وساطت انگلستان به دست مى‌‌آيد بيشتر آن را اصالتا از هندوستان مى‌توان تحصيل کرد. کليد هندوستان سمت ترکستان است هر قدر مى‌توانيد از جانب صحارى قرقيزستان و بخارا را پيشتر رويد تا شاهد مقصود را در آغوش کشيد.
روسيه ارباب ايران در قالب معاهدات!
در پايان دو جنگ ايران و روس اولى به منظور اجراى دستور پطر کبير براى تسخير قفقاز در زمان الکساندر اول و دومى در نتيجه اختلاف مرزى به دنبال صلح ايران و روس‌ها معاهداتى منعقد شد؛ بار اول معاهده گلستان که طى آن داغستان، شيروان، شاماخي، باکو، طوالش، گنجه، قره‌باغ و گرجستان از دست ايران رفت و بار دوم در معاهده ترکمانچاى مورخ پنجم شعبان 1243 هـ .ق که ايروان، نخجوان و بقيه اراضى رود ارس از اختيار ايران خارج شد. به موجب عهدنامه ترکمانچاى ايران از داشتن کشتى جنگى در بحر خزر محروم شد و حقوق و مزاياى بيشمارى براى تجار تبعه روس در ايران پديد آمد و به مامورين سياسى و کنسولى روسى حق کاپيتولاسيون داده شد.به عبارتى پس از عهدنامه ترکمانچاي؛ ايران به صورت کشورى نيمه مستقل و تحت‌الحمايه روس درآمد و اين وضعيت تا انقلاب 1917 يعنى به مدت 90 سال تداوم يافت. سواحل جنوبى خزر از جمله نقاطى بود که دولت روسيه ارزش فراوانى برايش قائل بود و سال‌هاى متمادى بدان چشم داشت. به دنبال انقلاب روسيه و جنگ‌هاى داخلى در کشور و محاصره بادکوبه از سوى لشکريان عثمانى ارتباط اقتصادي- تجارى ميان روسيه و ايران در سواحل خزر قطع شد و وضعيت اسفناک مالى – اقتصادى بر ولايات شمالى ايران حکمفرما گشت. شمال ايران پيش از جنگ بين‌المللى تماما تحت نفوذ اقتصادى و تجارتى روسيه بود زيرا تنها روسيه مواد خام و محصولات گيلان را مى‌خريد و در عوض توليدات کارخانجات خود را به قيمت ارزان‌ترى و با اعتبار چند ماهه به ايرانيان مى‌فروخت. در اثر ازدياد روابط اقتصادي، مردم گيلان بويژه در بندر انزلى و رشت با زبان روسى آشنايى پيدا کرده و اکثر تجار و کسبه گيلانى با مسافرت به روسيه از فرهنگ و حالات روحي- اجتماعى روس‌ها اطلاع مى‌يافتند.
پيامد تشکيل حزب بلشويک دولت انقلابى روسيه
لنين چند روز بعد از رسيدن به رياست دولت روسيه انقلابى سوسياليستي، ابلاغيه‌اى به اسم مسلمين دنيا منتشر نمود و اعلام داشت که عالم اسلام را در تحت حمايت انقلابيون درآورده و باکمال جديت براى آزادى ملل اسلام کوشش خواهد کرد بنابراين مسلمانان نيز بايد با انقلابيون روسيه همراه باشند. قابل توجه است که در ايام جنگ‌هاى سخت داخلى درون شوروى که ماشين تبليغاتى و اسلحه نظامى دولت شوروى تماما در جهت فتح و پيروزى بر دشمنان داخلى و خارجى به کار مى‌رفت چنين مقاله‌اى در يکى از روزنامه‌هاى مرکزى روسيه چاپ شد:
«هرچه باشد ايران بايستى شوروى شده داراى هويتى بشود و نخستين اقدام جدى‌مان بايد اين باشد که در ايران انقلابى برپا کرده و جاده پيشرفت به طرف مشرق يعنى به سوى هندوستان و چين را باز کنيم زيرا که کمترين قلعه‌هاى جهانگيران (انگلستان، آمريکا و ژاپن)، کشور‌هاى چين و هندوستان مى‌باشند، بنابراين بايد اين قلعه‌ها محو، نابود و ويران گردند. انقلاب ايران باعث انقلاباتى متعدد در آسيا و آفريقا مى‌شود و کليه ملل شرق را برضد جهانگيرى عربى خواهد شورانيد. ما نبايد فراموش کنيم که قلعه‌هاى سرمايه‌دارى مى‌بايست به تصرف‌مان درآيند. ما بايستى به هندوستان برويم و براى رفتن به آنجا مناسب‌‌ترين راه ايران است، پس بايد ايران را منقلب نماييم. روز سه‌شنبه 18 ماه مه 1920 (28 ارديبهشت 1299) کشتى‌هاى جنگى دولت شوروى در مقابل انزلى و غازيان صف کشيدند و بدون اعلان جنگ چندين گلوله توپ به سوى غازيان خالى کردند. به دنبال ورود ارتش سرخ از روسيه به گيلان به فرمان تندروهاى ارتش سرخ در يکى از روزها، جمعى از فئودال‌ها و سرمايه‌داران انزلى را که روزى بر مسند اقتدار نشسته بودند جارويى بلند دادند و آنها را واداشتند که خيابان‌هاى بندر انزلى را جارو کنند! مردم نيز بر در و ديوار مى‌نوشتند: ما ديگر زيربار استبداد نمى‌رويم، فئودال‌ها بايد از بين بروند. در انزلى کليه خطوط تلگرافي، تلفني، بى‌سيم و مخازن نفت تحت اختيار روس‌ها قرا رگرفت و تمام کشتى‌ها را تصاحب نمودند و جهاز جنگى‌شان آماده است که به طرف هر کشتى که بدون اجازه روس‌ها از بندر حرکت کند آتش توپخانه را بازکند، انزلى کما فى‌السابق از طرق قشون سرخ بادکوبه اداره مى‌شد. در سال 1938 ميلادى – 1317 خورشيدى در حدود 3500 نفر از ايرانيان که اکثر آنها ترک‌هاى آذربايجان بودند از شوروى به ايران مهاجرت کردند. همگى آنها به سوى شوروى گرايش داشتند و در ايران دستيابى به يک رفاه نسبى برايشان مشکل مى‌نمود. در جنگ جهانى دوم با توجه به حضور تعدادى آلمانى در ايران، روس‌ها در پوشش چندهزار مهاجر وارده به ايران، تعدادى مامور اطلاعاتى را نيز به ايران فرستادند.
تهاجمات ارتش شوروى در جريان جنگ جهانى دوم و شمال ايران
اطلاعيه شماره يک ستاد ارتش
1- ساعت 4 ، روز سوم شهريور ماه 1320 ارتش شوروى در شمال مرزهاى کشور را مورد تجاوز تعرض قرار داد.
2- شهرهاى تبريز، اردبيل، رضائيه، خوي، مياندوآب، ماکو، مهاباد، بناب، رشت، حسن‌کياده، ميانه و بندر انزلى مورد بمباران هوايى واقع، تلفات وارده نسبت به مردم غيرنظامى زياد و نسبت به نظاميان با وجودى که سربازخانه‌ها را بمباران مى‌کنند نسبتا کم بوده است.»
5 شهريور بمباران شهرهاى آزاد
هواپيماهاى نظامى روسيه به بسيارى از شهرهاى بى‌دفاع و باز آذربايجان و بندر انزلي، غازيان و قزوين هجوم آورده و ويرانى‌ها و تلفات بسيار به بار آورده‌اند. هواپيماهاى شوروى روز هفتم شهريور به گيلان هجوم آوردند که طى آن 203 نفر در رشت، 29 نفر در لاهيجان و 7 تن در بندر انزلى کشته شدند و نمايش فيلم‌هاى تبليغاتى روسى در شهرها و حتى روستاهاى گيلان آغاز شد. مقارن سال‌هاى دهه 1320 خورشيدى با بروز جنگ دوم جهانى و احتياج شديد دولت روسيه به مواد غذايي، مقررات ويژه‌‌اى در امر صيد در رود‌خانه‌هاى منشعب از مرداب انزلى وضع گرديد و گروه‌هاى پراکنده شده صيادان رديف کار يارج مالا دراجتماع صيادى متشکل از 60 تا 70 نفر تحت عنوان استان در گلوگاه روگاها به وجود آمدند. فشار بيش از حدى که توسط ماموران روسى در کنترل صيد منطقه اعمال مى‌گرديد با نفوذ تبليغات سياسى در هم آميخت و آستان‌هاى صيادى به کسانى واگذار مى‌گرديد که در تشکيلات سياسى وابسته به روس‌ها عضويت داشتند. گروهى از صيادان و بوميان که تن به وابستگى ندادند مورد ستم و آزار ماموران روس قرار گرفتند. در نيمه نخست سال 1948 (1327 خورشيدي) تيرگى روابط دو کشور ايران و شوروى به منتهى درجه رسيد (بويژه به دليل اعلام ممنوعيت اعطاى هرگونه امتياز نفت به دول خارجى و باطل اعلام کردن موافقتنامه قوام- سادچيکف از سوى مجلس شوراى ملى در 29 مهر 1326) و دکترين ترومن که به نقش آمريکا در برابر توسعه‌طلبى کمونيست‌ها براى دفاع از کشور‌هاى کوچک اشاره مى‌نمود و در نتيجه امواج توسعه‌طلبى کمونيست‌ها را در سراسر جهان با سد محکمى ساخت. در اجراى اين سياست قراردادى درباره خريد ده ميليون دلار اسلحه و مهمات براى ارتش ايران در 18 خرداد 1326 و 14 مهر 1321 مبنى بر حضور مستشاران نظامى آمريکايى در ارتش به امضا رسيد که در نتيجه تمام موارد ياد شده: دولت شوروى طى يادداشت 20 نوامبر 1947 ايران را متهم به عهدشکنى نمود و اعلام داشت که ايران سياست خصمانه‌اى نسبت به شوروى در پيش گرفته و خاک خود را مبدل به پايگاهى براى حمله به شوروى نموده است. دولت شوروى بازرگانى خود را با ايران به حداقل رساند. خط کشتيرانى بين باکو و انزلى را تعطيل کرد و قسمتى از تاسيسات شيلات را جمع آورى نمود و به مدت چند سال مبارزه مطبوعاتى و راديويى شديدى را عليه ايران ادامه داد.
آنچه با تکيه بر مستندات تاريخى در رابطه با سير تاريخى اقدامات و تهاجمات روسيه [معطوف به مرزهاى شمالى ايران] دريافته مى‌شود، همانا ميل روزافزون به تسخير مناطق ياد شده، همراستا با آمال سياست خارجى روسيه است که روسيه را همسو با مواضع استعمارگرايانه دولت آمريکا قرار مى‌دهد با اين تفاوت که رو سها با لطايف‌الحيل و درصدرشان استفاده ابزارى از شعارهاى مساوات‌طلبانه و عدالت محور، از اين شعارها دقيقا برضد خود و در جهت تشديد استثمار خود بر کشورهاى پيرامونى بهره بردند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر